mercredi, octobre 15, 2008

دوست‌پسر ِ جوجه داره ماموريت مي‌ره فرانسه.
من با پررويي مي‌شينم ليست ِ محصولات ِ ايو روشه رو که مدت‌ها انگشت ِ حسرت به دهن، نگاهشون مي‌کردم، رونويسي مي‌کنم.
آخرش با چنگ و دندون ليست رو از زير دستم مي‌کشه بيرون که: بازم مي‌ره ها.
من مي‌گم وقتي يکي داره مي‌اونجا، واسه چي من بکوبم برم تا نمايندگي، خريد کنم بيام خوب؟

Aucun commentaire: