lundi, juillet 17, 2006

کانون‌نامه

با دو جعبه شيريني و دوتا دسته گل، خسته و عرق‌ريزان، در حالي که به خودم فحش مي‌دادم، رسيدم در ِ خانه‌شان. يک کمي استراحت کردم و حرف زديم، بعد رفتيم بيرون قدم بزنيم. عروس ِ گل‌مان، کلي توي مغازه‌ها چرخيد که يکي دو دست لباس ِ راحت بگيرد براي بعد از زايمان‌اش، آخر هم هيچ کدام را پسند نکرد.

مانتوم را توي اتاق در آوردم و بعد رفتم توي هال. همه دور تا دور، روي زمين نشسته بود جلوي تلويزيون، حرف مي‌زدند و مي‌خنديدند. خواهر ِ مهتاب، چند ثانيه‌اي خيلي محترمانه زل زد به باسن ِ من، بعد که نشستم، آرام به‌ام گفت: هديه، چاق شدي ها! خنديدم: آره خب! يک جوري با تعجب پرسيد: «چيکار کردي مگه؟» انگار آدم کشته باشم، يا دزدي کرده باشم. يک کمي براش توضيح دادم که چرا، او هم يک کمي در مورد اندام ِ خاصي که بزرگ مي‌شوند، حرف زد.

نزديک ِ دوازده بود که برگشتيم بالا. براي عروس ِ گل‌مان، ظرف ِ مزخرفي خريده بودم به‌اش بدم. کلي ناراحت شد که اين‌قدر خودم را توي زحمت انداخته‌ام و به‌ام گفت ديگر از اين کارها نکنم.

صبح، عوض شش و بيست دقيقه، هفت و نيم بيدار شدم. دير شده بود براي شرکت رفتن –د.ب به‌ام گفته بود بايد هشت اين‌جا باشم. خودش داشت دوش مي‌گرفت. دوباره چشم‌هام را بستم که بخوابم. ده دقيقه به هشت بلند شدم و تند تند شروع کردم به لباس پوشيدن. به‌ام گفت: امروز دير بيا. گفتم: ده دقيقهپي ديگر راه مي‌افتم ها، گفت: نمي‌خواهد. ده-يازده بيا.
مرخصي ِ خدا داده‌اش کلي به‌ام چسبيد. با عروس ِ گل‌مان سريال ِ ترکي نگاه کرديم و صبحانه‌ي مفصلي خورديم.

به‌ام خوش‌گذشت. کفش‌هام را مي‌پوشيدم، به‌ام گفت: بيش‌تر بيا اين طرف‌ها.
لبخند زدم و به‌اش گفتم: حتماً.

8 commentaires:

Anonyme a dit…

ما ماهی های اوزون برون محکوم به ماهیتابه واقعیتیم
این هم میل:hassansmailzadeh@yahoo.com

Anonyme a dit…

رسما اعتراف مي کنم که تو بردي. من هنوز زنگ هم نزده م؛ هرچند ديشب دستورهاي اکيدي دريافت کردم!!

Anonyme a dit…

همه چیز از یادم آدما میره الا یادش که همیشه یادشه........بابت عکس، لینک ومحبتت ممنون

Anonyme a dit…

قبلاً میخوندمت.... تازگی ها هم.... از اون قبلانیه.... تا این تازگی هاییه یه دنیا فاصله است...بهرحال برات آرزوهای خوب خوب می کنم.... روزت هم مبارک!ا

همشهري كاوه a dit…

بي خيال فرش ... بيا تو با كفش



از اين كه لينكمو گذاشتي ممنون

Anonyme a dit…

chIZe :D .. migam :d migam ajab adame hizi boode . vali kolan in chizaro minevisi vizitoor ezade she? =)) na vali in jenab aroos salam bereson

Anonyme a dit…

pas maloumeh rouze khubi budeh va behet khosh gozashte;)
khosh bashi hamishe:)

Anonyme a dit…

واسه عروس گل ِ ما هديه نميخري؟