jeudi, juin 18, 2009

بعدها نگاه ِ اين هفته‌مان که کنم، گمانم غير از شلوغي و بي‌خبري روزها، ياد اين عصرهايي بيفتم که جاي خاليت توي خانه، بدتر از هر گاز اشک‌آوري دلهره را از چشم‌هام بيرون مي‌ريخت. عصرهايي که مي‌ترسيدم. که نکند نيايي.

1 commentaire:

Maryam a dit…

azizam, barmigarde, salamat barmigarde, doaye ye mellat poshte sare alirezaye to va digarane :X