من اصولاً نامجو گوش نمیدم. دلیلش هم سادهاس. وقتی توی مودی باشم که بتونم نامجو گوش کنم، یا بیژنی گوش میدم، یا کامکارها. فقط توی یه دوره گوش دادهام، اونم یه مدتی بود توی دفتر که حوصله نداشتم فایل ببرم، نامجو گوش میدادم، چون میخواستم جلوی آقای میم آدم بافرهنگ و باشعوری جلوه کنم که به موسیقی خاص علاقمنده. بعدشم کلاً خیط شدم چون یه بار با یه حالت زنندهای گفت نامجو گوش نمیدم که من گفتم ای داد بیداد، اینقدر بدش میومد چرا زودتر نگفته بود من یه چیز دیگه گوش بدم.
اصولاً از اونجایی که اینروزا به شدت سرم شلوغه، مدل وبلاگخونیام اینجوریه که هفته هیچی، بعد میام چارتا پیج باز میکنم، از آخر تا اول میخونم.
این بود که امروز دنبال اون آهنگه که یلداهه اون پایین پایینا نوشته بود گشتم و بعد یهو هوس کردم همه رو گوش بدم و الان کلی تو هوای اون روزهام. عین خبالم هم نیست که دوازده گذشته و میخواستم قبل ِ کلاس پاشم ظرفا رو بشورم.
الان غصهمه. نمیشد با «یه یار خوشگلی دارم، خوش آب و گلی دارم، همهاش منو میآزارم، گوش نمیده به من- نه که نمیدم» ادعای فرهیختگیام میشد؟!
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire