lundi, mars 16, 2009

اخبار

سر ِ ظهر دارم با آقاي فاني‌کوچه‌باغي گپ مي‌زنم. سفارش مي‌کند علي‌رضا را به جرم علاقه به خاتمي گاز بگيرم. قول مي‌دهم، شرافت و اين‌ها. همين پنج‌دقيقه‌ي پيش زنگ مي‌زنم که آمار ازش بگيرم ببينم (اين‌جا بحث آقاي مادرشاهي دوباره مي‌آيد وسط که من بايد يک وقتي از اول تا آخرش را تعريف کنم بخنديم) که: چي شد؟ مادرشاهي کرد؟! مي‌گويد که حدس بزن کي را ديده‌ام اين‌جا. آن طرف خط يکي مي‌گويد: خودم گازش مي‌گيرم. جيغ مي‌زنم و فکرش را که مي‌کنم که بدون من حتماً يک سري هم به خانم ميرفندرسکي مي‌زنند و من اين‌جا بايد کم‌کم چمدان ببندم و ظرف بشورم و روي ميز را خالي کنم براي مهمان جديدمان، کفرم درمي‌آيد و ياد تمام تکه‌چيپس‌هايي مي‌افتم که از کنار دلستر حسين کش رفته‌ام و آه مي‌کشم.

Aucun commentaire: