خوابم نميبره. قشنگ دارم ميشمارم لحظهها رو که سرک بکشم از لابهلاي جمعيت و ببينماش که ايستاده دم ِ خروجي و هي خدا خدا کنم که چمدونم زودتر بياد که برم بغلاش کنم توي شلوغي.
سوال بیخودی پرسیدم ازش: «چرا مينويسي؟»
سوال بیخودی پرسیدم ازش: «چرا مينويسي؟»
جواب ِ دندانشکني ميده: «کرم دارم»
اين جوجهها خدا شدهن.
سر ِ شام، يکيشون ميگه: «برو از آقلمه غذا بيار»
اون يکي با اعتماد به نفس ميگه: «آقلمه نه، قاقلمه» و تکرار ميکنه: «قاق .. لمه»
اولي هم تکرار ميکنه و خوشحاله که يه کلمهي جديد ياد گرفته!
اين بروبچههاي همآوا لطف کردن
من ممنونم،
منتها من نفهميدم قضيهي شام چيه
کسي قراره شام بده؟
من و عليرضا هم ميايم حتماً.
حسين گوشي رو برداشت
شديداً دوست دارم اين بشر رو
چهار کلمه هم در مجموع حرف نزدهم باهاش ها
ولي اون آرامش ِ چهرهاش رو دوست دارم
جادهي تارام هم نيست
امروز نبودنش رو ديدم.
يه چمدون پر کردم
بعد ديدم انگار که نه انگار
هنوز اتاق پره
گوشيام رو فروختم.
يه چيزيام انگار کمه الان
دوستش داشتم، زياد.
الانم يا شکلات ميگيرم، يا دبليو نهصد و پنجاه
ولي ديگه هيچ وقت
هيچ وقت
دبليو هشتصد نميگيرم
ميگم که
يه چيزيام انگار کمه
يه چيزي که بوده
يه چيزي که نيست.
سردمه.
کلي از عواطف زنونهم ارضاء شده
يه عالمه لباس خريدم اين دم ِ آخري.
شايد بتونم همهي وسايلم رو ببرم
ولي يه چيزايي جا ميمونه
باريکهي نور ِ اتاق ِ چهار نفري
تختخواب دوطبقههاي قديمي
درددلهاي آخر شب
ترس ِ اولين قاعدگي
کز کردن زير پتو
اولين عشق
دومين عشق
سومين ...
هان؟ نه!
چي شد ديگه امشب؟
يادم نمياد.
دلم گرفته
محض يه چيز ِ
بيصاحب
ب ي ص ا ح ب
13 commentaires:
عجالتا ما اینجا برای اولین بار و به منظور ثبت در تاریخ سک سک کنیم تا بعد کامل نوشته ات رو بخونم ببینم نظر از توش چی در میارم . زیادی خصوصیه یه سوال برام پیش اومد . تو دوستات همه اینقدر بی ادبند که ازشون می پرسی چرا مینویسی میگن کرم دارم . والله خوبه شانس آوردی فحشی ناموسی نداد . واقعا آدمهای این دوره زمونه چقدر بی نزاکتت شدن
سلام بر هديه خانوم
يك)تو هم آوا رسمه كه هر يك از اعضا كه ازدواج مي كنه، همسر محترم هم عضو هم آوا مي شه. لذا شما هم چه بخواهيد و چه نخواهيد جزو " برو بچه هاي هم آوا" هستيد.ا
دو) اما قضيه شام از روز روشن هم واضحتره. با توجه به ازدواج شيرين حضرتعالي، بهتره كام هم آوايان را نيز به صرف شام شيرين كنيد. ا
سه) ما در هر صورت شام را از شما مي گيريم. ولي بهتره خودتون در موردش تصميم بگيريد.ا
بله من ضمن جشن گرفتن ورود شما به شهر شهیدپرور تهران موافقت کامل خود را با هر گونه شام گیری ابراز داشته و به دوستان می گوییم که برین ما داریمتون! از اون جا که شما گوشی هم ندارین لطف کنین وارد که شدین خودتون خبر بدین!
چرا آخه؟ طفلی دبلیو هشتصدت.
اون چيزيت كه كمه عقله كه رفتي زن گراز شدي :)
nothing to say!
منم اوچولو که بودم وقتی داداشم اشتباهی به تصادف گفت تفاصد با غرور تمام گفتم تفاصُد نه تصافُد!
دلم برات تنگ شده... من فقط دلم برات تنگ شده... همين...
با عرض سلام از من مي شنوي به اين حضرات شام نده چون عادت مي كنن و ترك ان موجب مرض ميشه.در ضمن اگه ميشه يه مقداري از رك گوي هاي خود بكاهيد هر مدل گوشي كه دوست داري بخر . حتي از نوع كتلتي احيانا اگر في lوامثال اون رو كم اوردي مي توني رو اقاتون حساب كني (هم خونه
تیکه های آخر این پستت خیلی خاصه.
فكر كنم اين دل تنگي ها طبيعي باشه....؟
eybabaaaaaa! akhe man chi begam! felan khodam yekam dargiram , tazasham kesi ham ke maro tahvil nemigire khodam ham az tahvil gereftane khodam daram khaste misham!
to ham ghosse nakhor az in del giriha ziyad khahad bid hamchenan dar in zendegie kazayi!
خوشحالم که اینجایی و می نویسی.چند وقتی که گمت کرده بودم خوب نبود.عروسی هم مبارک...سعی کن خوشبخت بشی
Enregistrer un commentaire