من يک گاو بيشعور هستم که يکذره روابط اجتماعي حالياش نميشود.
مامان عليرضا تلفني از من عذرخواهي ميکند که عيد قربان به خاطر دوري ِ راه نيامدهاند ديدن من، در حالي که من يک زنگ ِ خشک و خالي هم نزده بودم آن روز.
خب چه کار کنم؟ نصف بيشتر ِ عمرم را توي اتاقام گذراندهام. تلفني حرف زدن بلد نيستم.
:(
13 commentaires:
خدا نكنه. به خودت عزت نفس بده. توي اون شهر شلوغ و با اين زندگي ماشيني واسير اتاق بودن هيچ اشكالي نداره عزيزم(هم خونه
گاو و گراز چه شود !
بیان چی کار بکنن خوب؟ رمی جمراتت بکنن؟!
غصه نخور.. یاد می گیری کم کم.
عزیزم همین روزا متوجه بی شعریت می شن و انتظارات بیجا ندارن دیگه ازت...
دلم تنگ شده برات کی میای با آقای تاهلت؟
عادت می کنیم.. همه ما
هم اونا
هم تو
...
تلفنی بلد نباشی شاید هم خوب باشه
از سرت زیادن اون شوهر و قوم شوهر!! خاک تو سرت پاشو بیا تهران دیگه!
che khodesho tahvil migire hala !
بسی خوشنودیم که هر وقت انلاین میشویم پست جدید از شما میبینیم !
:))
bichare manae alireza!
زیبا پیش میاد از این چیزا
اولشه
جبران می کنی،ناراحت نباش
pish miad hala khodeto narahat nakon!dark mikonan hatman yaad migiri golam!:P
گاو ، خوبه که ! خوب نیست ؟
Enregistrer un commentaire