mercredi, septembre 03, 2008

دو سه روزه همه‌اش دارم فک مي‌کنم دستم مي‌شکست زودتر مي‌رفتم مدارکمو از دانشگاه ِ قبلي مي‌گرفتم که حالا لنگ ِ دو هفته نباشم و ندونم کي برم و کي بيام و چيکار کنم؟ از اين ور هي دارم فک مي‌کنم بدجوري واسه دوباره دانشگاه رفتن و کلاً از اول شروع کردن پير شده‌ام. ربطي هم به سن و سال نداره، همه‌اش بيست و سه سالم بيشتر نيست. حس مي‌کنم هر غلطي که تا حالا بايد مي‌کرده‌ام، کرده‌ام و بسمه.
هرچند يه کسي ته ِ دلم خوشحاله و اشتياق داره و به روي خودش نمياره.
کسي پارتي نداره من هفته‌ي ديگه واسه اهواز بليط بگيرم؟ همينجوري تا آخراي مهر همه يره.

Aucun commentaire: