lundi, mai 11, 2009

اجازه بدهيد همين‌طور که منوچهر سخايي دارد براي خودش چه‌چه مي‌زند، چندتا کتاب نمايشگاهي پيشنهاد کنم.
يک سر تشريف ببريد انتشارات فرهنگ معاصر. آبلوموف ِ ترجمه‌ي سروش حبيبي ابتياع بفرماييد. از دم ِ افکار اگر رد شديد، برف سياه بهترين انتخاب است. از قطره خيلي چيزها مي‌توانيد بخريد، -مثلاً مرگ ِ فروشنده‌ي آرتور ميلر- اما محض رضاي خدا سمت ِ من او را دوست داشتم ِ آنا گاوالدا نرويد. نه کتاب ِ خوبي است، نه ترجمه‌ي خوبي دارد، نه بعد ِ تايپ دست به متنش زده‌اند. از ني هم اگر رفتيد نمايشنامه بگيريد، خوب ورقش بزنيد که پاره پوره نباشد و بعد حيران بمانيد کي برويد عوض کنيد. سمت نشر گل‌آذين نرويد. مي‌خواهند به هر قيمتي شده کتاب توي پاچه‌تان کنند. ولي اگر از کنوت هامسون خوشتان مي‌آيد، برويد يک نگاهي به‌اش بيندازيد. پنج شش تا ترجمه‌ي قاسم صنعوي توي بساطشان پيدا مي‌شود. مرکز برويد هفت گفتار درباره‌ي ترجمه‌اش را يک نگاهي بيندازيد. اگر هم دلتان خواست برويد نشر هرمس، سه‌تفنگدارش را بگيريد به من کادو بدهيد. نه جاي دوري مي‌رود، نه خدا بي‌عوض‌تان مي‌گذارد.

4 commentaires:

جليل جعفری a dit…
Ce commentaire a été supprimé par un administrateur du blog.
جليل جعفری a dit…

اول اين كه فاميل شما در ايميل‌تان آمده است. دوم آن كه می‌توانيد كامنت‌ها را قبل از درج شدن حك و اصلاح كنيد. (مميزي/سانسور!؟)سوم اين كه من فرار نمی‌كنم.

جليل جعفری a dit…

سلام عليكم!

جليل جعفری a dit…

سلام عليكم! خيلی خوب است. اين خيلی خوب است. داريم با هم دوست می‌شويم. دوستی‌هایی كه با دعوا شروع می‌شود معمولا دوام و ماندگاری بيشتری دارند. باز هم سر بزن. خوش‌حال می‌شوم.