dimanche, juin 29, 2008

خدا، مرد ِ رندي است. مي‌داند کي درد را بيندازد به جان ِ تو؛ وقتي امتحان داري، وقتي مهمان داري، وقتي مي‌خواهي بروي موهات را رنگ کني و وقتي هر سه‌ي اين‌ها با هم جمع است.
حفره‌ي خوني ِ تن ِ من را خدا بد وقت‌هايي باز مي‌کند.

1 commentaire:

Unknown a dit…

این حفره همیشه بی موقع درش باز میشه