No Response
lundi, février 25, 2008
يک فقره معدهي خوشبخت ميباشم که به علت ذيق ِ وقت، باشگاهش را پيچانده و شاد و شنگول، آمده منزل، شير توتفرنگي خورده با يک عالمه لواشک ترش. ناهارش روي گاز دارد قُلقُل ميکند و سيگار هم به قدر کفايت دم ِ دستش دارد.
آدم بيشتر از اين چه ميخواهد؟
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire
Article plus récent
Article plus ancien
Accueil
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire