jeudi, février 28, 2008

در راستاي آن پست اسکاتلندي جناب هرمس

نامه‌هات را يک جايي بايد نگه داشته باشم هنوز. زياد مي‌رفتم سراغ‌شان- آن‌قدر که نمي‌داني. از وقتي نگاه ِ عکس‌هات دست و دلم را نمي‌لرزاند، ديگر نرفتم سراغ‌شان. بت‌ات را شکسته بودم. آدمي مي‌ديدمت، با خون و استخوان، که تماس دست‌هات را دريغ مي‌کردي.

Aucun commentaire: