lundi, août 18, 2008

و وقتي مادر و برادر آدم پشت ِ سر و جلوي رويش اين را بگويند، که نشسته خانه و شوهرش کار مي‌کند و فرسوده شده و پير شده و ول‌خرجي مي‌کني که صبح تا شب کار مي‌کند و تو کار کن نبودي؛
و وقتي هيچ کس را نداري که اين‌ها را براش بگويي؛
مي‌شکند. يک روزي مي‌شکند.

2 commentaires:

Unknown a dit…

خب یه روزم این تو بودی که کار می کردی و ... بی خیال بابا! حرف مردم (حتی اگه نزدیکترینشون باشه) هیچ وقت تمومی نداره. همیشه یه بهونه ای هست که در حقت بی انصافی کنن

گندم خانوم a dit…

مشکل این چند روز من هم همینه. منتهی برادر و مادر نیستن که اینو می گن. خود طرف داره می گه. من چه کار کنم که هر جا می رم مصاحبه می گن که خوبی و فردا باهات تماس می گیریم ولی خبری نیست.