vendredi, avril 21, 2006

فيلم Fire را مي‌ديدم از ديپا مهتا. فيلم خيلي خوبي بود. فرناز قبلاً مفصل درباره‌اش نوشته و من نمي‌خواهم چيز بيش‌تري اضافه‌کنم. يک کمي از دوتا افسانه‌اي که قاطي فيلم بود خوش‌ام آمد، شيفته‌ي بازي ِ بازي‌گر ِ نقش ِ رادها شدم و دلم خواست اين‌جا بنويسم که توي ازدواج، match شدن توي رابطه‌ي جنسي هم به اندازه‌ي تفاهم مهم است.



چيزي که تازگي وقت ِ ديدن فيلم‌ها خيلي توي چشم‌ام مي‌زند، تغيير رفتار آدم‌هاست در خلال فيلم. بارزترين نمونه‌اش، آقاي دارسي است توي غرور و تعصب، که کم‌کم از قالب ِ مردي خشک و جدي، تبديل شد به عاشق ِ شوريده. به نظرم تفاوت ِ اولين صحنه‌اي که دارسي وارد فيلم مي‌شود، با آن سکانسي که جلوي در ِ خانه قدم مي‌زند، به‌ترين مقياس باشد. خوش‌ام مي‌آد. از تغيير نامحسوسي هم توي رفتار رادها در خانه پيش‌آمده بود، خوش‌ام آمد. در نظر بگيريد صورت ِ جدي‌اش را، وقتي سيتا را غافلگير کرد که با شيطنت، يکي از شلوارهاي شوهرش را پوشيده بود و با يک نخ سيگار توي دست، مي‌رقصيد، و لبخند نامحسوس‌اش را، وقتي حس خوش‌بختي ِ دوتايي‌شان را به دست آورده بودند.
ضمناً، خدمتکار ِ خانه، عاشق عروس بزرگ‌تر بود، نه عروس کوچک‌تر، اين را وقت ِ خواندن ِ مقاله‌ي فرناز تصحيح کنيد.

Aucun commentaire: