آخ اينقدر دلم ميخواست ديشب زنگ نميزدي يادم بياوري به مهماني امروز! بس که خستهام و کارهام عقب مانده. مدار بستنهاست که دلم نميآيد کمک نکنم، پروژهام هست که سرش پير شدهام و تمام نميشود، تمام کارهاي ِ قبل ِ تعطيلاتم مانده، يک کوه لباس، اجاق گاز کثيف، سوقاتي و عيدي خريدن و جمع کردن وسايل. از شنبه تا يکشنبه شبام، شبانهروزي پر است و هيچ کارم را عقب نميتوانم بيندازم و اصلاً يکشنبه شب داريم راه ميافتيم.
خيلي خسته هستم.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire