No Response
dimanche, mars 30, 2008
از روزي که از کرج برگشتهايم حالام خوش نيست. اوائل دلپيچه داشتم، انگار توي دلام رخت ِ چرک چنگ بزنند. بعدتر رسيد به بيحالي و الان به زور روي پاهام ايستادهام. تهوع پشت همهاش هست و بيحوصلگي. انگار که هيچ ِ هيچام.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire
Article plus récent
Article plus ancien
Accueil
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire