به اصلاح ِ نسلها عقیده داشتم، تا دیروز که امیررضا برگشته به من میگه: خاله، برو شوهر کن! میپرسم چرا؟ میگه: که شوهرت بره سر کار، پول دربیاره، تو بمونی خونه، غذا بپزی!
بهاش میگم: خاله، من الان هم سر کار میرم پول در میارم، هم برای خودم غذا درست میکنم.
میگه: من نمیدونم خاله، برو شوهر کن.
عرض میکنم که: چشم! منتظر اجازهی شما بودم!
این بچه، این طرز فکر رو از پدرش وام گرفته، وگرنه مادرش هم سر کار میره، هم خونهزندگیاش به جاست.
بهاش میگم: خاله، من الان هم سر کار میرم پول در میارم، هم برای خودم غذا درست میکنم.
میگه: من نمیدونم خاله، برو شوهر کن.
عرض میکنم که: چشم! منتظر اجازهی شما بودم!
این بچه، این طرز فکر رو از پدرش وام گرفته، وگرنه مادرش هم سر کار میره، هم خونهزندگیاش به جاست.
3 commentaires:
gosh nakonia
mikhad zamingiret kone
shohar sikhi chand?
جل اخالق!
واقعاٌ میشه این نسل رو اصلاح کرد با اون تفکری که بزرگشون میکنه؟
Enregistrer un commentaire