lundi, septembre 04, 2006


از این‌جا شروع کنم که گفته باشم این، نک و ناله‌اس با یه کم غرغر و شکایت.

یه خانومی به اسم بهار، ‌بدون ِ نام و نشون، رفته برای علی‌رضا کامنت گذاشته که: من خيلي وقته كه وبلاگت رو دنبال مي كنم. برام خيلي عجيبه تو علاقه مند به دختري بشي كه اينطوري باهات صحبت كنه و يا به تو لقب پارتنر سكسي گل بيار ...نسبت بده و بعد با وقاحت تمام روابطش با تو را بنويسه. آخه چطور ممكنه ...تو با اون عقايد ، اين دختر با اين رفتارها...نمي فهمم. خيلي وقته مي خوام بگم ولي همش مي گم تو چه كار به اين كارها داري!اينها را هم فقط سوال كردم.انتقادي در كار نيست.فقط برام جاي تعجب داشت.

من این‌جا می‌خوام جوابشو بدم، این جوابی هم که می‌دم، از طرف خودمه، یعنی آدمی که مفعول اون جملات بالا بوده.

بخش اول ِ حرف‌اش که کاملاً درست به نظر میاد، خب وبلاگ دنبال کردن، بدون ِ دادن ِ نوم و نشون، هیچ هم چیز ِ عجیبی نیست. اما گفته «برام خيلي عجيبه تو علاقه مند به دختري بشي كه اينطوري باهات صحبت كنه»، اینو از کجا فهمیده؟ من چجوری با این پسره حرف زده‌ام که به ایشون برخورده؟ یا اصلاً چه ربطی به کسی داره که من با دوست‌هام چجوری حرف می‌زنم، و آیا اصلاً نقل‌قول‌های من تو وبلاگ، دلیل ِ شخصیت ِ من هست که کسی بخواد در مورد من –با استناد به این‌ها- قضاوت کنه؟ خیلی مودبانه باید این‌جا اضافه کنم، نه گمونم کسی حق داشته باشه محض ِ مدل ِ حرف زدن ِ من، برای دوست‌هام تعیین تکلیف کنه که به معاشرت‌شون با من ادامه بدن یا نه، این یعنی سلب ِ حق ِ تصمیم‌گیری واسه ملت. اوکی؟

فرموده‌ان که: «و يا به تو لقب پارتنر سكسي گل بيار ...نسبت بده». اولاً که من نگفته‌ام پارتنر ِ سکسی. حرف ِ من، سکس‌پارتنر بود. فرق‌شون هم که واضحه ان‌شاءالله، پارتنر ِ سکسی، یعنی هم‌راهی که جاذبه‌ی جنسی داره، ولی سکس‌پارتنر یعنی شریک رابطه‌ی جنسی، حالا فارغ از جاذبه‌هاش. –فکر نمی‌کنم من این‌جا لازم باشه جاذبه‌های ایشون رو برای خانومایی که دل‌سوزشون هستن، توضیح بدم.-
من نگاهمو به‌اش نوشته بودم، یا به‌تر بگم، دغدغه‌هام رو نوشته بودم توی رابطه. من که آزادم این‌جا هر چی دلم می‌خواد بنویسم، نیستم؟ فیلتر بذارم سر ِ کی‌بورد که شما فکر کنین من خیلی خوش‌حال و خوش‌بخت‌ام و هیچ مشکلی ندارم و دارم به علی‌رضا به چشم ِ یه همسر ِ آینده‌ی جذاب و بدون ِ مورد نگاه می‌کنم، که احیاناً کسی دچار ِ درگیری ِ ذهنی نشه؟
خب این اول ِ رابطه‌اس. من هنوز مشکل دارم باهاش، هنوز کلی اختلاف هست و کلی درگیریای به وجود اومده و نیومده. من البته خیلی متاسفم که دوستای علی‌رضا این‌جا رو می‌خونن و می‌بینن من چجوری حرف می‌زنم و اصولاً یه جنبه‌ی غیر قابل مشاهده‌ی من رو این‌جا می‌بینن و من هزار جور محدودیت و سیم‌خادار واسه خودم می‌تراشم، منتها من خواسته‌م که راحت بنویسم، خودم خواسته‌م که راحت بنویسم، یعنی فارغ از دیگران، فارغ از هر چهاردیواری و سیم‌خاردار. نتیجه‌اش اینه، واسه من هم خوبه. هیچ دلیلی هم نمی‌بینم چیزی رو که واسه‌ی خودم خوبه، تغییر بدم.

«و بعد با وقاحت تمام روابطش با تو را بنويسه.» اولاً که من با این جمله مشکل دارم. من با وقاحت ِ تمام، رابطم رو این‌جا نوشته‌م، یا با وقاحت، تمام ِ روابطم رو این‌جا نوشته‌ام؟ حالا بحث ِ من البته سر ِ اون وقاحته. اصولاً واقع‌بینی یعنی وقاحت. هوم؟ من این‌جا منظورم دقیقاً واقع‌بینی توی مسائل جنسیه. من نوشته‌ام به‌اش به چشم ِ سکس پارتنر ِ گل‌بیار ِ تلفن‌زن ِ قربون‌صدقه رو نگاه می‌کنم، وقاحت دارم، چون به طور ضمنی توش اعتراف کرده‌ام که با یه نفر رابطه‌ی جنسی دارم. خب دارم، این حق ِ طبیعی ِ منه، حیوونا هم وقتی بالغ می‌شن، آزادن که رابطه‌ی جنسی داشته باشم. حالا چون آدم متمدن و متفکره، باید خودشو به خاطر جامعه محدود کنه. اوکی، منم کم برای خودم قاعده و قانون تعیین نمی‌کنم، منتها اینا خاص ِ منه، این‌جا نوشته نمی‌شن، چون من بدم میاد تفکراتم رو تحمیل کنم. قراره چون رابطه‌ی جنسی دارم کسی به من لقب ِ فاحشه بده، یا تاسف بخوره؟ خب، این محض ِ تفکرشه، هر کی آزاده هر جوری می‌خواد فکر کنه، احساس کنه، اینا رو که دیگه نمی‌شه از آدم گرفت، اوکی؟

ضمناً من این‌جا آزادم چی بنویسم، اینجا واسه من یه جورایی آزادی از قید تعلقه. من تو نوشتن خودمو محدود نمی‌کنم. خودمو مسئول هم نمی‌کنم ضمناً، I mean واسه نوشته‌هام خودمو مجبور نمی‌کنم به کسی توضیح بدم، یا حرفامو توجیه کنم. –هر چند الان عملاً دارم همین‌کارو می‌کنم-

ضمناً سوال من اینه، عقاید علی‌رضا چی‌ان –که این خانوم به‌تر از من و علی‌رضا می‌دونه ظاهراً- که با رفتارهای من نمی‌خونن و اصولاً کدوم رفتارها؟ همین وقاحت اگه منظورتونه، خیله خب، حق با شماست. من وقیح و بی‌آبرو و هرچی، پسره خودش خواسته، خودش انتخاب کرده.
ضمنا اين جمله ي شما جمله ي خبريه، نه پرسشي!

نمی‌دونم حرف ِ دیگه‌ای هم مونده یا نه. باید می‌نوشتم نازلی چقدر ن ا ز ن ی ن ه و دیشب تولد محیا چقدر بهم خوش گذشت، ولی فک کنم باشه واسه بعد.
خسته‌ام.

پ.ن: پلیز، کسی ایراد نگیره به این که کف ِ دسته باید نوشت should we break up که حوصله ندارم.

19 commentaires:

Anonyme a dit…

che adamayee peida mishan vaghean. yeki nist behesh begeh: it's not your business!

Anonyme a dit…

هدیه جونم ...دوست مهربونم مرسی که اومدی و بودی :) مرسی بابت لطفت .. حضورت خیلی خوب بود نازنین ... به حرفای این آدمای قضاوت کننده ی ابله که جلوتر از نوک بینی شون رو نمی بینن و فراتر از قاعده های از پیش تعیین شده نمی تونن یعنی توانایی شو ندارن که فکر کنن هم اهمیت نده اصن . اوکی قربونت برم ؟ دیشب چرا نگفتی بیاد تو حالا ما ببینیمش برا چی اصن تو رو انتخاب کرده هان ؟!؟!؟:) ها ها ها ...البته حق داشتی ترسیدی از این نازلیه دربه در ..
عکسا رو بهم میل کن فدات بشم بازم هوارتا بوس

panjaryman a dit…

از ایشون تشکر میکنم تا باعث شدن راحتر این روحیات شما رو درک کنم، شاید کم کم بتونم عین شما، تکلیفم رو با حداقل حقوق حیوانی(اشاره به لوگوم) خودم روشن کنم، با خودم رو راست باشم، حالا دیگران پیشکش... تا باشه از این جوابیه ها، خب ثواب هاش به ما هم میرسه، و من الله التوفیق. میدونی کامنت ایشون منو یاد چی میندازه، دیدی این مامانا رو که بهشون میگی پسرت مشکل دار شده، ولی اون برمیگرده میگه، پسر من هیچ عیبی نداره همش تقصیر اون زنش هست وگرنه پسرم گل بی عیب هست... البته سوء تفاهم نشه دارم مثال میزنم، من میتونم کاملن دید محدود اون کسی که کامنت گذاشته رو درک کنم، مخلص کلام هم همونه که گفتین؛پسره خودش خواسته... و اون شخص اگه هم میخواد در مورد کسی قضاوتی کلی بکنه، میبایستی همه چیز رو با هم ببینه نه اینکه دستچین کنه... ولی واقعن جالب از دلش یه پست دراومد بس شیرین، و همراهش دست هایی که پشت پرده هستن هم نمایان شد... منظورم به اون عکستون هستش. راستی بخاطر اون اصطلاحات، بسی تعجب نمودیم!!! معنیش رو نمیدونستم چه برسه به فرقشون، که کج است یا راست!... قدیما میگفتن چه کلاه به سر چه سر به کلاه، ولی حالا ببین دنیا چقدر پیشرفت کرده، قدرت خدا... ضمنن توی عکستون(کف دستم رو که بو نکرده بودم) باید هم علامت سوال باشه(که هست) و هم علامت تعجب... تو پ.ن. که نگفته بودین نمیشه از بقیه اش ایراد بگیریم. ایراد هم که نگیریم که نمیشه آخه... امیدوارم محترمانه شوخی کرده باشم، و اینکه چون کامنتدونی باز بود اومدین تو با کفش، زیاد که پسرخاله نشدم؟

Anonyme a dit…

فکر کنم دیروز که اون کامنت رو خوندم یادم افتاد مدتهاست می خوام چیزی برای علیرضا بنویسم و نمی شه. امروز باز یادم افتاد که باید بنویسم.
اما راجع به نوشته:
شما و علیرضا به عنوان دوتا دوست حق دارید هرجور دوست دارید به همدیگه لقب بدید. مگه مثلا ما به اشخاص دیگه گیر می دیم که چرا به دوستشون می گن جوجو یا هر چیز دیگه.
داشتن رابطه جنسی هم یه چیز طبیعه و حق هرکسی و نوشتن راجع بهشم چیزی که حق هرکسیه. همه همه ما وقتی با کسی دوستیم رابطه جنسی داریم منتهی اغلب ما می خوایم خودمون رو معصوم نشون بدیم و بگیم کی بود کی بود من نبودم. تنها چیزی که می تونه راجع به نوشتن یا ننوشتن درمورد رابطه جنسی مهم باشه رضایت طرف مقابله چون بعضی ها دلشون نمی خواد کسی بدونه رابطه جنس دارن.
اینکه شما چجور دختری هستید هم به هیچکدوم از دوستای علیرضا مربوط نمی شه. وقتی خود علیرضا راضیه چرا ما مثلا فکر کنیم نه اینجا یه چیزی مشکل داره. مگه ما مسئول بزور بهشت بردن یا جهنم بردن کسی هستیم.
راستش من نمی دونم هنوز جزء دوستای علیرضا هستم یا نیستم. اما خوشحالم که از رابطه اش راضیه. خوشحالم که شما هم از رابطتون با علیرضا راضی هستید. مهم هم برای من همینه و نه هیچ چیز دیگه.

Anonyme a dit…

hoOy BAhar..
HoOy Nosey..
HoOy, u very very nosey..
aslan midoni chiye nosey khanoOm?
It's not your business..
--
هدیه! بابا جون تو چرا بیخود انقدر حرف زدی درباره ش .. بههه.. هیچی هم نمیگفتی کفایت میکرد بابا .. این جور آدمارو باید بگی عزیزم گوربابات.. یه تُفِ کش دار هم حواله ش کنی و خلاص!
آره بابا!
بیخیال..

Anonyme a dit…

چقدر انم میگیره از کسایی که میخوان غرایزشونو روحانی جلوه بدن...
واستا کنار پیلیز..
عـــــــــــــق

Anonyme a dit…

nobody can judge you but yourself!

Anonyme a dit…

هدیه جان اون سفیده که آدامست نیست احیانا آیا، هست؟

Anonyme a dit…

baba man dark namikonam shomaha aslan chera inghadr baratun ahamiat dare ke digaran chi migan?
ya aslan chera inghadr beheshun kredit midin ke shomam jozve adam...!!!?!
bikhial un chizi ke to fekr mikoni hamin lezate hamin eshghe hamin zendegiye pas khode khodeshe
bikhiale hame...

shad bashi...

Anonyme a dit…

هديه جون اين اولين باري هست كه دارم برات كامنت مي ذارم ولي تقريبا از زمانيكه كه با عليرضا آشنا شدي نوشته هاتو دنبال مي كني... راستش از طرز نوشتن و عقايدت خوشم اومد. آزاد و رها مي نويسي... ببين شايد تا حالا متوجه من بين دوستاي عليرضا نشده باشي.. شايد هم حتي اسم منو نشنيده باشي... ولي اينو بدون عليرضا برام خيلي عزيزه... واونقدر عليرضا رو عاقل مي دونم كه تو انتخاب پارتنر بيراهه نره و ميدونم كه حداقل معيارهارو در نظر گرفته كه با شما ارتباط برقرار كرده... و از نوشته هاي شما هم اين برمياد كه حالا سواي مشكلاتي كه همه دارند تو روابط به يه تفاهم اوليه رسيديد. ببين هديه جون همه آدما وقتي پاي منبر مي رن هركدوم واسه خودشون يه پيغمبر اكرم مي شن... كاريشم نمي شه كرد... خود من خواهرزاده هام رو از كاري منع مي كنم كه خودم دارم الان انجام ميدم... پس همينطور آزاد بنويس و به بهار و تابستون و زمستون هم كاري نداشته باش. حيفه اين همه نوشته نبود كه بيهوده بود... خوش باش و تو لحظه زندگي كن ... اينو هميشه شيفت به من مي گفت.. كه اگه آدمارو لحظه اي دوست دوست داشته باشي هيچوقت متوقع نميشي ازشون.

Anonyme a dit…

bikhial , arzesh nadare .... oon teflak ham taghsiri nadashte va nadare montaha ma gahi yademoon mire ke haghighate man ba haghigahte to ba haghighate oon bichare fargh mikone ! oono ba chooobe khodet nazan ..... chon oon toro ba haghighate khodesh dide ...........

Anonyme a dit…

با سلام . البته در مملکتی که تلویزیونش 24 ساعت به ملت یاد میده که تو کار هم دخالت کنن و به اصطلاح دلسوز و راهنما و در اصل فضول کار همدیگه باشند این موارد زیاد بعید و نادر نیست . به نظرم حتی اون شخص ارزش این جوابیه پر و پیمان تو را هم نداشت . امیدوارم یه روزی همه ما وبلاگرها بتونیم مثل تو شفاف بنویسیم و این محافظه کاری لعنتی را کنار بذاریم. شاد باشی

Anonyme a dit…

"shall we break up?" seems to me much better. why people dont say break off? does "break" take something up? Anyway, I rather like to use "break through"!;-)

Anonyme a dit…

DASTETO BORIDI ?

Anonyme a dit…

Hadiye jan . aslan nabayad be rooye khodet miavordi .
in joor adam ha arzesh neveshtan dar barashoon sefre.

Anonyme a dit…

سلام چطوري بچه؟
من حال ندارم بخونم نميشه تو اين مدت کمتر وراجي ميکردي؟ بي شئور
...
هه هه من الان در حال کار آموختنم ببين کيا اينجا نشستن: ليلا و فاطمه!!
مي دونم برات مهم نيست ولي باج نميدي؟!

Anonyme a dit…

چه تفاهمی و چه داستانهای مشابهی!
اتفاقاً برای من هم اتفاق افتاده و جالب است
زیرا که دوستان از بنده نیز گاهی می‌پرسند آن دخترک که زمانی دوستت بود با این طرز فکر اصلاً چطور شد که با تو رابطه برقرار کرد و سلامی رد و بدل کردید، چه برسد به عاشقیت و آن قضایای فضایی و مابعدش!
نمی دانم چه جوابی بدهم.
بیشتر به یاد آن عروس مرده می‌اوفتم.
شاید تو هم مانند او تبدیل به شاپرکهای ریز شوی
در ضمن در روش زندگی شما و همچنین سکس پارتنر ِگل بیارتان شاید داشتن شرکای جنسی متعدد بلااشکال باشد و خب از نظر ما هم قاعدتاً چون خواننده ی شمائیم بلااشکال است
اما به جهت سلامتی جنسی‌تان عرض می‌کنم
مراقب خود و شرکای شریکتان باشید.
هرچند که خبر بهداشتی شاید یافتن درمان ایدز باشد

Anonyme a dit…

commente in balaee mano kosht :D:D cheghd talash karde khodesho nazdik beheto ina neshon bede ba ye tajroobeye moshabeh! vali akharesh harfi ke to gelooosh monde booode va dashte khafash mikarde ro zade :D
================
khanooooooooooom jan che khob kardi omadi :) faghat heyf ke lahze nadashti ziyad,man asheghe lahjeye on varam
===============
badesham be nazare man ke khob kardi javabesho dadi.injooor adama shoooreshon be kam mamlio ina nemirese. midoni ke chi migam!
badam inke khob in modeli adam mitooone javabe ye alame adamo ke mesle ishon fek mikonan ba ham bede !

Anonyme a dit…

اونو بيخيال....

من که انگليسی سرم نميشه!!!

همه رو بيخيال ٬ فقط من ميگم که اون چه نوع علامت سوالی هستش ؟؟؟

:ي:ي:ي

فکر نميکنی برعکس بايد ميبود!!؟؟!؟!؟

حالا که با چه ساختاری برک آپ....
من که اين گی ليش نمنه!

:ي:ي:ي