mercredi, juillet 19, 2006

اول
مي‌گه از دوستات تشکر کن که امشب نيومدن.
توضيح هم نداره

دوم
ميدونِ چهارم، تهِ دومين سيگار، تکيه مي‌دم به صندلي، لبخند مي‌زنم و مي‌پرسم: کي عروسي کنيم؟
نگاه مي‌کنه به‌م، غرق مي‌شم تويِ محبتِ چشماي قهوه‌اي‌ش. مي‌پرسه: کي عروسي کنيم؟
آروم و جدي

سوم
دارم مي‌رم اهواز.

چهارشنبه بيست و هشتِ تير

پ.ن.
من: اين پست همه‌ي خاطرخواهام رو پر مي‌ده.
جمله‌ي معترضه: همه شونو؟

9 commentaires:

همشهري كاوه a dit…

من نفهمیدم پی نوشتت برای چیه استاد ... برای من نامطلع و نا خواهان لطفا توضیح بده .... سازمان حمایت از معلولین ذهنی

Anonyme a dit…

سر راه میبینمت پس.

Anonyme a dit…

mano ke par nadad (( cheshmak ))
khosh bashi hamishe

صورتکِ خیالی a dit…

ترودی دلم برات تنگ میشه وقتی اهوازی فرقی هم نمیکنه تهرانم باشی دلم برات تنگ میشه ترودی..
ترودی
هیچ وقت کسی رو مثل تو دوست نداتشم
میدونم که میهفمی ترودی ..
بوس
ترودی

Anonyme a dit…

مواظب خودت باش رفیق ...

Anonyme a dit…

کِي عروسي مي‌کنيد؟

Anonyme a dit…

من میمیرم واسه این صحنه ها!!

Anonyme a dit…

aval : are khili khoob shood
dovom : on negah dasht karet mikard
3vom : mohem nist :D
4om :D to khili vaghte sar nazadi degat kardi ?

Anonyme a dit…

safar khosh!