آه. خب اين يه نتيجهي منطقيه. وقتي با شک و ترديد و –به قول نيکولا کوچولو: اونجوري که مامان موقع خريد ماهي، به ماهيا نگاه ميکنه- کاور مورد نظر براي W800 رو توي دستم زير و رو ميکردم و فشار ميدادم و ميکشيدم که يعني خوشم نيومده، معنياش اينه که پول به قدر کافي توي کيفم نيست.
ممممم
ده دقيقهي ديگه ميرم ميخرمش!
احتمالاً بايد به آقاهه بگم: سگخور، همون کاوره رو بده بينيم داآش.
ممممم
يه جور خوبي، حالم خيلي خوبه.
به خاطر هواي ابري بايد باشه
:)
نه
من رووم ميشه دوباره برم توي اون مغازههه؟
من الان شرکتم راستي
همهي واحدهام پاس شده
مونده اين پروژههه
در کمال سربلندي
- بيت: سرو و صنوبر، شرمندهي تو
گل متــــحير، از خـــندهي تو
بله
در کمال سربلندي
احتمالاً قراره واحد پروژه رو بيافتم.
ضمن صحبت دربارهي پايبندي و اينها،
دقيقتر بگم، وقتي بهاش گفتم، ازت انتظار شيطوني نکردن ندارم،
فرمودند که اين انتظارات رو دارند، و در صورت شيطوني کردن،
عملي در مايههاي شکم سفره کردن انجام ميدن.
خيلي جالبه.
توي زندگيام،
اون کساني توقع دارن بيشتر مقدار وفاداري رو به خرج بدم
که کمترين حضور رو دارن و طبيعتاً کمترين توان ِ برآورده کردن نيازها.
مثلاً
الان ولنتاينه، من به يه حرکت رمانس احتياج دارم
مشکل اينجاست که ديگه چهارده ساله نيستم که واسهي اينجور کارها غش و ضعف کنم
ب ز ر گ شدهام.
جيش دارم.
آه
خب
خوب بود که صبح زنگ زد حالم رو بپرسه
فقط نپرسيد: ديشب خوب خوابيدي؟
ميخواستم بگم: نه، ديگه خوابم نبرد.
همچنان با شدت تمام از فکر کردن به قيافهاش فرار ميکنم.
نه، خدا، چرا لطفاً؟
آهان. با فلسفهي باکرگياش به شدت مخالفم.
ولي حوصلهي توضيح نداشتم.
خب اون فکر خودش رو گفت، من گفتم متوجهم
ابراز توافق نکردم که.
دارم همينجوري توي آرامش ِ روزهام لذت ميبرم
حيف که اينقدر busy تشريف دارن
حيف
خب
اين که بخواد دوباره برگرده با همسر سابقاش زندگي کنه،
اين احتياج به شکم سفره کردن از ناحيهي من نداره؟
اين زنش بايد خيلي .. خيلي ..
گناه داشته باشه
دست خودم نيست
دلام براي همسران تمام مردهايي که دوستداشتهامشان، يا متنفر بودهام، ميسوزد.
!
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire