گوش کن رفيق، بدمستيهات مشتريهاي آخر ِ شب ِ کافه را هم دلگير ميکند حتي. بساطات را جمع کن، ببر گوشهي خيابان که کسي نيست. سر ِ صبح هم چند شاخه گل بگير، ببر به زني بده که سرش را گذاشته روي ميز آشپزخانه و خواباش برده. –آدرس توي جيبات هست.
شايد يادت رفته باشد، ولي او بچههات را به دنيا آورده.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire