samedi, juin 03, 2006

Ten Things I Hate About You
Metropolis
Just Like Heaven
Fowlty Towers
Casanova
Aeon Flux
اول.
آخر ِ هفته‌ي وحشتناکي بود، خيلي خوب، خيلي بد. پامان را از خانه بيرون نگذاشتيم. فعاليت‌هامان محدود شده بود به خوابيدن، غذا خوردن، و فيلم ديدن. آخر ِ سر، از ديدن ِ صفحه‌ي مانيتور داشت حال‌ام به هم مي‌خورد. تلفن قطع بود، و غير ِ شوخي‌هاي گاه و بي‌گاه حرفي از دهان‌مان در نمي‌آمد.
خيلي خنديديم، خيلي خورديم، خيلي خوابيديم.

دوم.
اين را از فيلم ِ ten things I hate about you کش رفته‌ام. فيلم ِ تين‌ايجري ِ امريکايي که از روي نمايشنامه‌ي «رام کردن ِ زن ِ سرکش» ِ شکسپير ساخته‌اند. چهارمين فيلمي که با بازي ِ Heath Ledger ديده‌ام و بايد اعتراف کنم خيلي کارهاش را دوست دارم.
I hate the way you talk to me, and the way you cut your hair. I hate the way you drive my car. I hate it when you stare. I hate your big dumb combat boots, and the way you read my mind. I hate you so much it makes me sick; it even makes me rhyme. I hate it, I hate the way you're always right. I hate it when you lie. I hate it when you make me laugh, even worse when you make me cry. I hate it that you're not around, and the fact that you didn't call. But mostly I hate the way I don't hate you. Not even close, not even a little bit, not even at all.


اين يکي را هم از فيلم ِ Life of Brian. نديده بودم کسي اين‌طور هوشمندانه بتواند زندگي ِ مسيح را نشان دهد. اصلاً ماجرايش، زندگي ِ پسري است که شب ِ تولد مسيح، توي ِ آخور ِ بغلي دنيا مي‌آيد.
Brian: I'm not the Messiah! Will you please listen? I am not the Messiah, do you understand? Honestly!
Girl: Only the true Messiah denies His divinity.
Brian: What? Well, what sort of chance does that give me? All right! I am the Messiah!
Followers: He is! He is the Messiah!
Brian: Now, fuck off!
[silence]
Arthur: How shall we fuck off, O Lord?

حالا بماند که زندگي و حرف‌ها و فکر مردم آن موقع را چه‌طور نشان داده‌اند. هميشه گفته‌م، کيف مي‌کنم با کارهاي گروه ِ مونتي‌پايتون.

سوم.
حالا اين که سال 1927 چه‌طور فيلمي مثل Metropolis را ساخته‌اند، جاي تعجب دارد. جلوه‌هاي ويژه‌اش براي آن موقع، چيزي است در حد ِ خدا. ذهني که پشت‌اش خوابيده، بماند.

چهارم.
خسته شده‌ام.
پ.ن: روي عکس‌ها کليک کنيد، مي‌رود روي صفحه‌ي مخصوص ِ آن فيلم توي آي‌ام‌دي‌بي.

Aucun commentaire: