جمعهي آرام و لذتبخشي بود. The Colors ِ کيشلوفسکي را نگاه کردم و لذت بردم –گيرم سکانس ِ آخر ِ قرمز را نپسنديدم-، فيلمنامهي Full metal jacket را خواندم و قهوه خوردم، رقصهاي مجار ِ برامس را گوش دادم، روبهروي ماشين ِ لباسشويي، چهارزانو نشستم و فکر کردم و فکر کردم و فکر کردم تا لباسهام شسته شود، کمي خوابيدم، حمام کردم، با هاني حرف زدم و حالا سرحال ِ سرحالام.
فقط چيزي که هست، دلم نميخواهد لحظههام را با کسي شريک شوم.
تنهاييام دلچسب است.
فقط چيزي که هست، دلم نميخواهد لحظههام را با کسي شريک شوم.
تنهاييام دلچسب است.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire