dimanche, décembre 11, 2005

سردمه، مثه آخر ِ La Vita è Bella وقتي روبرتو بنيني رو مي‌کشن. مثه Edward Scissor hands وقتي جاني دپ تنهايي بالاي قلعه مجسمه‌هاي يخي درست مي‌کنه. مثه حس چارليز ترون، وقتي توي Monster کريستينا ريچي ازش پرسيد: کدوم پول، تو که به من پولي ندادي. سردمه، مثه اشک‌هاي جيل توي Immortal.
سردم شده، درست مثل بار اولي که تو مُردي – که خداي تو معجزه‌ي زنده کردنش را بيش‌تر از يک بار نشان ِ من داده.

Aucun commentaire: